عاشقانه هایم برای تو

عاشقانه هایم برای تو

سفرهای کوچکی ست به مقصد امید

با این حال می دانم که شب

باز خواهد گشت

چند ساعت فرسوده تر


چند رؤیا ساکت تر

و چند خاطره تنهاتر

عاشقانه هایم

تنها گذشته ای ست

که ساخته ام

جوری که کسی خانه ای می سازد

جائی که بتواند

دل آواره ام به آن برگردد

دلی که سکوت هایم را

در دهانم

به آتش می کشد

پرویز صادقی

می پرسند عشق از کجا می آید

می پرسند

عشق از کجا می آید

ساده است

از همان راهی که

قدم های تو می سازد


پرویز صادقی

عشق به زخمش می ارزد

عشق

به زخمش می ارزد

وقتی پای تو در میان ست

توئی که

عشق را زیبا می کنی

بالاتر از باران

خوش رو تر از گل های سرخ


پرویزصادقی

وقتی ندارمت

وقتی ندارمت

خیال ها می آیند

آستین بالا زده

دست به کارِ تو می شوند در من


پرویزصادقی

روزها می آیندُ روزها می روند

روزها می آیندُ

روزها می روند

وقت شناس تر از آفتاب

با این حال

در من زمانی دیگر ست

تقویمی خصوصی از نبودن های تو

که با دست دلتنگی

بی وقفه در من ورق می خورد !

پرویزصادقی

عشق احساسی ست

عشق احساسی ست

که هرگز نمی پرسد می تواند باشد یا نه


پرویز صادقی

کاش آمده بودی

کاش آمده بودی

تا عشق

از شرٌِ این خیال ها

آسوده می شد


پرویز صادقی

چه زیبا در آسمان اوج می گیرد

چه زیبا

در آسمان اوج می گیرد

بادبادک

از آلونک خیال من

پرویزصادقی

چشم هایت به دنیا آمدند

چشم هایت به دنیا آمدند

تا رؤیاهای بی خانمان

صاحبِ خانه شوند


پرویز صادقی

با دست عشق

با دست عشق

از معدن چشم هایت

رؤیا استخراج می کنم

پرویز صادقی