چشم من از دیدن تو تا ابد هم سیر نیست
پیش من بر گردجبران گناهت دیر نیست
داستان من وَ تو چون داستان روز و شب
روزهایش کوته و شبهای آن شبگیر نیست
گر زدم بر آب و آتش تا ترا آرم به دست
حکم قاضی هم بگوید کار من تقصیر نیست
تا وکیل تو شدم دانی چه آمد بر سرم
پاسخ حرفِ حق اینجا ، جز غل و زنجیر نیست
گر به سر پیرانه باشد دل جوان باشد هنوز
عشق اگر آید تفاوت بر جوان و پیر نیست
شهد و شکّر ریز تا منسوخ آری این حدیث
تلخ طینت تا ابد هم قابل تغییر نیست
آیه های ماهِ رخسارت ز بس سنگین بوَد
از برای هر مفسر قابل تفسیر نیست
این نسازد با خرد اصلا ندارم من قبول
چاره جز تسلیم گشتن بر در تقدیر نیست
زندگی بی تو نخواهم، کن مرا اصلا خلاص
ای کمان ابرو مگر مژگان تو ، هم تیر نیست
جعفر تهرانی
گذشته دیده ام را کرده مجروح
نگه را برده در چشمان مذبوح
گذشته سایه ام را برده درگور
بدن را کرده خالی از دل و روح
علیرضا قدیانی
سلام ای وطن ۔ای سرزمین اریایی
تو میراث دلیران واهورایی
زبانم قاصر است زین قهرمانان
یلان سرزمینم ان بیشماران
تواز خون سیاوشها وامیرفراهانی
تودر سینه هزاران زخم وویرانی
وطن تومهدتمدن براین زمینی
نیست دراین گیتی همچین نگینی
بگردم دورآن مردمان باصفایت
که هرگز نبینند جوروجفایت
درود بران ترکان یل درهر قبیله
سلام بران کردان بی شیله پیله
ان غیور مردان لر و بختیاری
به دشمن هیچ ندادند اختیاری
سپاسی هم ازاهوازو عرب هم
امیدم هست بمانیدهمواره محکم
بمیرم بر بلوچان بیابان جنوبم
میان خاک وشن ازدل کبابم
سلام اخرم برترکمن۔گیلک۔شمالی
ازخدا خواهم سرافرازی خوشحالی
داودچراغعلی
فِ فدایِ مرتضایم حُجِت الله است علی
چو الف اغازِ مشقم هیبتُ الله است علی
آیه ی تطهیر طاهر را اگر تفسیر کنید
آل احمد طاهرانند بابُ اَلله است علی
طاهره در صید دُر است دُر اعلایِ قدیر
نصِ برهانِ مُجلَل خاصَّةُ اللّه است علی
باز الف گردیده تقدیر نامِ نابِ فاطمه
راز ها دارد که شاید سِرُّ اللّه است علی
مات و مبهوت مانده ام در میمِ نام فاطمه
ملت است قطعاً صدیقه قدرت الله است علی
هایِ منظوم در سمایِ کهکشانِ فاطمه
نصِ وَالشَّمْسِ ضُحَاهَا رحمتُ الله است علی
حافظا هر آنچه گفتی قطره بود دریایِ عشق
عاشقان در بندِ عشق اند ولی الله است علی
حافظ کریمی
ای آنکه درک می کنی احساس خسته ام
قلب غمین، غرور سراپا شکسته ام
افسانه های زندگیم واقعی زتوست
از تو پر از ترنّم و حسّ خجسته ام
تو شاه بیت کلّ غزلهای عاشقی
تو قافیه ، تخلص و مضمون به دسته ام
غرق بهاری و تو ، طراوت دهِ چمن
تو سبزه ای و گل ، به امیدت نشسته ام
کابوس زندگی به تنم سخت می نشست
با تو بهار دل من از این خواب، جسته ام
زندانی ام میان ردیف قصیده ها
تو آمدی غزل به تو از بند رسته ام
رحمت به شوق دیدن تو زنده است و شاد
غیر تو من به یار دگر دل نبسته ام
رحمت حسینی
از تو نوشتم و حیف ،یک شهـر عاشقت شد
خائن به خویش بودم ،این شعر خالقت شد
آنقدر خواندم از تو ، در گوش واژه هایم
تا که جنون این شعر، در عشق آفتت شد
این رسم عاشقی نیست،جانم فدای عهدت
هرکس گذشت از شهر ،چندروز صاحبت شد
در خـود غریـق بودی ، یادت نماند آخـر
ماهِ دلم که این عشق، یکروز قاقیت شد
هرکس که لیلیت شد ،مجنون شدی براهش
زیبــاتری که دیدی ، مغلــوب او دلت شـــد
رنگ سقـوط بودی ، بــر جــانِ آرزوهــا
ویرانه گشت آخر،هرکس ک طالعت شد
تو ماه بودی و حیف، با سایه ها پریدی
هرجا گذشتم ام من ، بحث لیاقتت شد
شُهره به شهر گشتی،ای قلب شعرهایم
این بار بی وفـایی ، اوجِ حمــاقتت شد
دیگر گذشت جانم ،از خواب تو پریدم
اینبار این حمـاقت ،کابوسِ آخرت شد
ساناز زبرشاهی
قسم بر سوره ی مظلوم کوثر
که شد با فاطمه نورش مصور
که بر اجر رسالت فاطمه(س) را
عطا کردیم بر تو ای پیمبر (ص)
به شکر این دلیل آفرینش
فصلِِّ ِ از برای ربّ و وَ انحَر
جسارت کرد بر تو عاصِ وائل
بگو از قول من هستی تو ابتر
سید محمد رضاموسوی