سکوت دیوارها

در هجمه سکوت دیوارها
در بی تابی زلف پریشان در دست باد
در سکوت وحشت انگیز اتاق
در به هم کوبیدن قاب پنجره
کور سوی نور چراغ نفتی
زوزه ی تو امان باد در گوش حیاط
نوای ضعیف بوف کور
در پس شاخه های چنار
آن طرف رقص جنون آمیز مترسک
وسط معرکه جالیزها
رعد و طوفان و صدای هولناک
سرخی آسمان لاجوردی
کلبه ای که آبستن وحشت است
و دیاری که آماج هجر است.


سحر کرمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.