آدم‌ها گاهی دوست دارند قدم بزنند

آدم‌ها گاهی دوست دارند قدم بزنند
و به هزار فکر نکرده بپردازند!
بعد باران بزند
و اصلا نفهمند کِی خیس شده اند.
آدم ها دوست دارند دیوانه باشند!
آهنگ مورد علاقه‌شان را روی جدول کنار خیابان بلند بلند بخوانند...
هوا را با تمام جدول مندلیفش نفس بکشند
و از ته دل بخندند.
چند شاخه گل بخرند، ساقه آن را کوتاه نکنند و معتقد باشند همینجوری‌اش هم خیلی دوست داشتنی تر است...
سیب قرمز را با تمام وجود گاز بزنند که ترکش‌هایش بپرد اینور و آنور!
آدم ها، خیلی چیزها دوست دارند
اما یادشان می‌رود که می‌توانند آن‌ها را داشته باشند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.