چی باعث می‌شه یک نفر نویسنده بشه؟

ازم پرسید:

چی باعث می‌شه یک نفر نویسنده بشه؟

گفتم: خیلی ساده‌ست.

یا حرفاتو روی کاغذ می‌نویسی،

یا خودتو از پل پرت می‌کنی پایین


((چارلز بوکوفسکی))

مرا صدا بزن!

مرا صدا بزن!
آنگونه که تمام شهر مرا بشنوند
میدانی؟
تو که بخوانی‌ام شعر می‌شوم،
به زیبایی چشمانت...
آن وقت
همه مرا تکرار می‌کنند!
در خیابان
در کوچه
در کلاس‌های درس
شاید هم قاب شدم به دیوار خانه‌ای...
شهرت از این زیباتر!؟
که دوست داشتنت سرم بیاورد...؟


#مهران_رمضانیان

اگر یک روز مجبور شوم که تو را ترک کنم

اگر یک روز
مجبور شوم
که تو را ترک کنم

کوچک بودن عشقم را نه،
بزرگ بودن ناچاری‌ام را باور کن...

"آتیلا ایلهان"

تو ظریفی مثل گل‌دوزی یک دختر عاشق

تو ظریفی
مثل گل‌دوزی یک دختر عاشق

که دل‌انگیزترین گل‌ها را
روی روبالشی عاشق خود می‌دوزد .
با تو بودن خوب‌ست
تو چراغی، من شب
که به نور تو کتاب دل تو
و کتاب دل خود را که خطوط تن تست
خوش خوشک می‌خوانم
تو درختی، من آب
من کنار تو آواز بهاران را، می‌خندم و می‌خوانم
می‌گریم و می‌خوانم .
با تو بودن خوبست
تو قشنگی
مثل تو، مثل خودت
مثل وقتی که سخن می‌گویی
مثل هروقت که برمی‌گردی از کوچه به خانه
مثل تصویر درختی در آب
روی کاشانه، در چشمان منتظرم می‌رویی .

#منوچهر آتشی

تاس انداخت دست رهگذری
شیش و هشتی که خوب می رقصید
شاعری زیر غرش یک شعر
سخت از خشم شعر می ترسید
یک نفر در شقیقه ام مجروح
درد خود را به شعر ها می داد
مثل یک ماهی اسیری که
نعره می زد که مرگ بر صیاد
به عمو خسروی شکیبایی
بنویسید حال ما خوب است
ادبیات خسته یی هستیم
بغض هامان همه طلا کوب است
بنویسید شاعریم اما
قافیه های خسته یی داریم
بنویسید شاعری یعنی
قلبهای شکسته یی داریم
ادبیات خسته یعنی این
شاعران جای شعر می گریند
شاعران جای شعر می گریند
شاعران جای شعر هق هق هق

# الهام قریشی

من از همه بریده ام دراین دیار بی غزل

من از همه بریده ام دراین دیار بی غزل
سرود از سکوت کن براین مزار بی غزل
نه بال پرگشودنم نه حس با تو بودنم
شکسته ام که پر زنم از این حصار بی غزل
نه شور شاعرانه ای نه برلبم ترانه ای
دلم گرفته ست از این همه شعار بی غزل
نوای نی نداشتم که ترجمان غم بود
ببین شکسته می زنم به سیم تاربی غزل
نه درد درد می دهی نه حرف سرد می زنی
سکوت کی توان کند شراب خوار بی غزل
غزل تمام می شود ولی هنوز هم منم
که از همه بریده ام و انتظار بی غزل
#مهرداد مولایی

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست
کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست
======================
بهمن صباغ زاده