دلت را، وجودت را، قلبت را

دلت را، وجودت را، قلبت را

به من بسپار

دستت را به من بده

به دست‌هایی که همیشه برای تو باز است

در من عشقی‌ است

که به نام تو شعله می‌‌کشد

عزیزم

عزیز همیشه ام

چقدر دوستت دارم

و در نبودنت

دوست داشتن را درد می‌‌کشم

بگو کجای جهان ایستاده ای

که لحظه لحظه‌های نوشتنم هم دچار تو شده

تو در میان واژهای ذهن من

همیشه شعر می‌‌شوی

تو را نه آنگونه که تصور می‌‌کنی‌

که به آب شدن یک شمع

که درونش راز منوری ست

دوست می‌‌دارم.


"امیر وجود"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.