کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی ، خدایا خاطر ما را ؟
نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش ، آهوهای صحرا را ... ////

فاضل نظری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.